دلم تنگ شده...
دلم تنگ شده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان.
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم.
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان !
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش.
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم.
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
[ پنج شنبه 92/4/27 ] [ 6:9 عصر ] [ ]
[ نظرات (بدون) > ]